این حال من بی توست ..........

بعضی اوقات دوست داری حرف بزنی یکی گوش کنه ولی اون یه نفر هیچوقت نیست ، پس مینویسی، مینویسی شاید روزی بیاد بخونه ،فریاد سکوتت رو

این حال من بی توست ..........

بعضی اوقات دوست داری حرف بزنی یکی گوش کنه ولی اون یه نفر هیچوقت نیست ، پس مینویسی، مینویسی شاید روزی بیاد بخونه ،فریاد سکوتت رو

بی تو مهتاب شبی باز از آن کوچه گذشتم

 

 

 

بی تو مهتاب شبی باز از آن کوچه گذشتم

همه تن چشم شدم خیره به دنبال تو گشتم

شوق دیدار تو لبریز شد از جام وجودم

شدم آن عاشق دیوانه که بودم

 

 

 

 

 

 میگن این عادته، هر شب تو میایی پی خوابم  

 تکرار دوست داشتنت اما  

نمیتونه بشه عادت 

چرا هر بار که از آن کوچه گذشتم  

گرمی دستت توی دستم  

نرود از پی ات هر دم 

باور نبودن تو  

توی این کوچه خلوت  

حسرت نبودن تو  

کنار این دل زخمم 

  

 

 

 

 

 

رفت در ظلمت غم آن شب و شبهای دگر هم

نه گرفتی دگر از عاشق آزرده خبر هم

نه کنی دیگر از آن کوچه گذر هم


 

 

 

بی تو اما به چه حالی من از آن کوچه گذشتم

 

 

 

 

نظرات 1 + ارسال نظر
گل یخم اما.. دوشنبه 21 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 09:48 ب.ظ

گفتم تو چرا دور تر از خواب و سرابی
گفتا که منم با تو ولیکن تو نقابی اما تو نقاببی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد