این حال من بی توست ..........

بعضی اوقات دوست داری حرف بزنی یکی گوش کنه ولی اون یه نفر هیچوقت نیست ، پس مینویسی، مینویسی شاید روزی بیاد بخونه ،فریاد سکوتت رو

این حال من بی توست ..........

بعضی اوقات دوست داری حرف بزنی یکی گوش کنه ولی اون یه نفر هیچوقت نیست ، پس مینویسی، مینویسی شاید روزی بیاد بخونه ،فریاد سکوتت رو

sun flower


 



 



 



 



 



 



 



 



 


نگاه

 

 

همیشه زبان وسیله حرف زدن نیست 

بعضی نگاه ها  آشنا است، انگار یه جایی دیدیش  

نگاه هر کسی یه دنیا حرف داره 

شاید هم نگاه زبان گویای دل هر کسی هست 

 

بعضی زبان ها به قدر تلخ و نیش دار هست

که دلت رو میشکنند و نمیخوای صدای اون طرف رو یه بار دیگه بشنوی 

پیش خودت میگی: یه بار فکر کرد و این حرف رو زد؟ 

 

ولی نگاه !! 

نگاه بعضی ها طوری در وجودت رسوخ میکنه  

طوری بیقرارت میکنه  

طوری به دلت میشینه  

طوری با دلت صحبت میکنه  

که میخوای بهش بگی 

 

نگاهت رو نگیر از من که با آن عالمی دارم!

 

بی تو مهتاب شبی باز از آن کوچه گذشتم

 

 

 

بی تو مهتاب شبی باز از آن کوچه گذشتم

همه تن چشم شدم خیره به دنبال تو گشتم

شوق دیدار تو لبریز شد از جام وجودم

شدم آن عاشق دیوانه که بودم

 

 

 

 

 

 میگن این عادته، هر شب تو میایی پی خوابم  

 تکرار دوست داشتنت اما  

نمیتونه بشه عادت 

چرا هر بار که از آن کوچه گذشتم  

گرمی دستت توی دستم  

نرود از پی ات هر دم 

باور نبودن تو  

توی این کوچه خلوت  

حسرت نبودن تو  

کنار این دل زخمم 

  

 

 

 

 

 

رفت در ظلمت غم آن شب و شبهای دگر هم

نه گرفتی دگر از عاشق آزرده خبر هم

نه کنی دیگر از آن کوچه گذر هم


 

 

 

بی تو اما به چه حالی من از آن کوچه گذشتم

 

 

 

 

ما از درون زنگ زدیم!!!...

  

 

مرحوم حسین پناهی هنرپیشه فقید می گفت بعد از مرگم مردم من را خواهند شناخت!!

شاید بعضی از اشخاص فکر میکردند وی عقل درستی ندارد!!!  

اینک به بعضی از حرفهای او نگاهی بیندازیم

ادامه مطلب ...